چند سالیست که شاهد برپایی روز جهانی کودک به سیاقی متفاوت از سالهای قبل هستیم. امسال فعالین حقوق کودک در سنندج و تهران و کامیاران و پیرانشهر به برپایی گردهمایی، فستیوال، صدور قطعنامه و فعالیت هایی ديگر پرداختند. اين جنبش رادیکال دفاع از حقوق کودک که عمر چندانی هم ندارد بارقه ای از امید را در جامعه به بهبود وضعیت کودکان روشن می کند. اين جنبش تا همين امروز نگرش مردم نسبت به کودک را بدرجاتى عوض کرده است. بدون ترديد اين جنبش نقطه ضعف ها و نقطه قدرت های خود را دارد و مثلا تا تبدیل شدن به جنبشی سراسری و عامل تغییر در زندگی و حقوق قانونى کودکان – دستکم مانند حقوقى که در اروپای غربی کودکان از آن برخوردارند – راه درازى پيش رو دارد. موانع اين جنبش تنها تعيين و روشن کردن اقداماتى نيستند که راه پيشروى اش را باز ميکنند. بلکه از سویی دیکتاتوری عریان و سرکوبگر جمهوری اسلامی و از سویی دیگر سنت های عقب مانده و مذهب و فقر مزمن، که به چهار ستون جامعه دکمه شده است، موانعی جدى بر سر راه این حرکت هستند .
در دنیایی که "علاج" همه درد ها از لوله تفنگ تروریست ها و بمب افکن های حامل دموکراسی دول فخیمه غربی می گذرد، حرکت افتان و خیزان چنین جنبشی که راه حل تضاد کودک با دنیای بیرونش را در نفی نظام سرمایه داری ميبیند، میتواند اثبات امرش را در دنیای امروز به واضحی نشان دهد. نگاهی مختصر به وضعیت امروز کودکان در دنیای به شدت وارونه نیاز به وجود چنین جنبشی را فورا اعلام می کند. این جنبش درحالی در ایران شکل می گیرد و رشد ميکند که روز به روز زندگی در ایران به کام کودکان تلختر می شود .
در سال گذشته جمعیت زیر پنج سال ایران نزدیک به شش میلیون نفر بود که 49 هزار نفر آن جان خود را از دست دادند. شرایط دشوار و نامناسب زایمان، کمبود فرد ماهر هنگام زایمان، عفونتهای تنفسی، بیماری اسهال و بیماری های قابل پیشگیری با واکسن (سل، فلج اطفال، دیفتری، سیاه سرفه و کزاز) اصلی ترین دلایل مرگ کودکان زیر پنچ سال اند. مرگ بیش از دو سوم کودکان زیر پنج سال به قبل از یک سالگی مربوط میشود. جسد های نوزادان رها شده در سطل های زباله و جوی های آب و آمار آن تکان دهنده است. 29 درصد کودکان در ایران پس از تولد امید به زندگی ندارند. کم وزنی کودک، وزن کم تر از 2500 گرم هنگام تولد، گریبان 11 کودک از هر صد کودک در ایران را گرفته است . حدود 650 هزار کودک دارای کم وزنی متوسط، 120 هزار کودک دارای کم وزنی شدید، 294 هزار کودک دچار لاغری متوسط و شدید و 884 هزار کودک دچار کوتاهی قد متوسط و شدید هستند. سو تغذیه در میان زنان بار دار و کم سنی مادران (در ایران حدود یک سوم زنان در نوجوانی صاحب فرزند می شوند) از عوامل منفی در این زمینه هستند .
از جمعیت 26 میلیونى زیر هیجده سال، سه و نیم میلیون نفر به مدرسه نمی روند. شش درصد از ثبت نام کنندگان در کلاس اول ابتدایی به کلاس پنجم نمی رسند. 5 درصد دختر ها اصلا به مدرسه نمی روند! 20 درصد پسر ها و 25 درصد دختر ها بعد از دوره دبستان درس را رها می کنند. سال گذشته یک میلیون و سیصد هزار نفر کودک از چرخه تحصیل آموزش و پرورش خارج شدند و سر از کار اجباری و ازدواج در آوردند ! طی 25 سال گذشته کودکان کار در ایران چندین برابر شده اند. برآورد رقمی بین سه تا هفت میلیون نفر است . فقر و محرومیت آخرین سنگر دفاع از کودکان، يعنى خانواده را فتح می کند و کودکان را روانه خیابان ها میکند! استفاده از کودکان در قاچاق کالا و مواد مخدر یکی از مسیر های ویران گر زندگی کودکان است. عده ای از کودکان همراه خانواده شان به طور دائمی در میان کوه های صعب العبور مسير قاچاق زندگی می کنند و از کم ترین امکانات رفاهی و بهداشتی بر خوردارند ! سی درصد کودکان خردسال در کارگاه های پنهان و زیر زمینی کوچه پس کوچه شهرها و روستا دنیای متفاوتی را تجربه می کنند. بخشی دیگر از این کودکان گرفتار باند های تجارت فحشا می شوند، تصویر این کودکان معصوم را می توان در تلفن های همراه که دست به دست می شوند به آسانی یافت: کودکان 10-12 ساله ای که مورد تجاوز مردی قرار می گیرند ! رو آوردن خانواده ها به فروش کودکان در کشور های حاشیه خلیج در حال افزایش است ! خشونت بر علیه کودکان بیداد می کند. کافیست سری به صفحه حوادث روزنامه ها بزنیم: بیجه پاکدشتی، بیجه مرودشتی و بیجه های پنهان و پیدا بیش تر و هویدا تر میشوند! نکته دیگری که جامعه ایران را از بقیه دنیا متمایز می کند اعدام کودکان است. جایی که لیست طویلی از کودکان در صف اعدام هستند و کشوری که عاطفه رجبى 16 ساله را که عقب ماندگی ذهنی هم داشت قبل از رسیدگی اعدام کرد!
آری این دنیای کودکان ماست نه تصویری که مدیای داخلی و غربی از بازی کودکان با توپ و تاب و مداد رنگی و نقاشی نشان می دهند. در جهان یک میلیون و دویست هزار کودک به قاچاق کالا و مواد مخدر، 600 هزار کودک به فعالیت های غیر قانونی، یک میلیون و هشت صد هزار کودک در باند های فحشا، سیصد هزار کودک به درگیری مسلحانه و 5 میلیون و هفتصد هزار کودک به کار اجباری و بردگی مشغولند ! شرایط مشقت باری که نظام سرمایه داری به طبقه کارگر در ایران تحمیل می کند گریبانگیر کودکان کار هم میشود: آسیب دیدگی 30 کودک و فلج شدن 15 نفر از آنها بر اثر استفاده نوعی چسب هنوز در خاطره ماست. و یادمان باشد که آن کودکان آسیب دیده با رنج زندگی هنوز مجبور به زیستن اند! کودکان کارگر و کودکان درگیر مناقشه های مسلحانه و پناهنده وضعیت بسیار دشواری دارند. کودکان معلول و کودکانی که پدر و مادر معلول دارند، کودکان زندانی، کودکانی که به خاطر زندانی بودن مادر در زندان به دنیا می آیند و بزرگ می شوند، کودکان آسیب دیده در حوادث طبیعی و جنگ: چادر های بم هنوز برپاست !
در سال 2005، حدود 370 هزار کودک زیر 5 سال در افغانستان جان خود را از دست دادند. در گیری مسلحانه و انفجار بمب و مین عامل اصلی این مرگ ها بوده است. از لحاظ نرخ مرگ و میر کودکان افغانستان پس از سیرالئون و آنگولا در مقام سوم قرار دارد. پناهندگان افغانی به اجبار در حال بازگشت به افغانستان هستند. آنها به سوی نا امنی، ویرانی، درگیری مسلحانه و محرومیت فرستاده ميشوند. در نامه کودکان افغان به وزیر آموزش و پرورش جمهورى اسلامى آمده بود: "گناه ما کودکان چه هست که کشورمان آباد نیست و امن نیست؟ گناه ما چه هست اگر بزرگترهایمان از کشور خود به کشور شما آمده اند؟ آنها زیر گلوله و قحطی بودند. شما نمی گذارید ما در مدرسه ثبت نام کنیم تا خانواده های ما مجبور بشوند از ایران بروند. به کجا بروند؟ آنجا نه خانه ای هست، نه امنیت هست، نه کار هست، نه مدرسه ای هست. اگر هم مدرسه ای باشد دانش آموزان با ترس و لرز در کلاس حاضر می شوند چون بمب می اندازند و موشک به آن جا می زنند" .
اول اردیبهشت سال گذشته یک مدرسه دخترانه در هرات که یکی از امن ترین نقاط افغانستان است بمب گذاری شد . 50 تا 60 هزار کودک افغانی در کابل زندگی می کنند که به فقر مالی خانواده و در نتیجه سو تغذیه و گرسنگی روبرو هستند. حتی سازمان ملل از ناتو درخواست کرد که برای حفظ جان کودکان و شهروندان چاره ای بیندیشد . این تصویر نشان دهنده گوشه کوچکی از رنج و محرومیت کودکان امروز دنیاست. در نظام سرمایه داری ضعیف پایمال است و سود سرمایه مقدس! در دو راهی سود و انسانیت اولین گزینه حکم میراند. کودکان فوج فوج هم بمیرند ککشان نمی گزد. تنها جنبشی که کمر به مرگ نظام سرمایه داری بسته است قادر خواهد بود حقوق لگد مال شده انسان ها و کودکانشان را باز پس گیرد. تغییر نظام سرمایه داری که با چرک و عفونتش دنیا را به قهقرا برده است به عهده تک تک انسان های آزاده و شریفیست که با مرگ یک کودک هزاران بار می میرند ! جنبش کودکان در ایران بايد با هوشيارى و فاصله گرفتن از چاله هایی که حکومت و دیگر جریانات دست راستی برایش حفر می کنند به آینه تمام نمای اعتراض و تغییر و احقاق حقوق کودکان در دنیای امروز بدل شود . اين جنبش را بايد تقويت کرد. اين گوشه اى از انسانيت کمونيستى است که فرهنگ و جنبش نوينى را به صحنه آورده است و بدون ترديد پيشروى و پيروزى آن نيز در گرو پيروزى انسانيت بر سرمايه است. اين نظام وارونه طبيعتا ضد کودک است. دنياى ديگرى بايد ساخت که با زندگى و سلامتى و انسانيت و برابرى در تناقض نباشد. یک دنیای بهتر پرچم ما برای پایان دادن به مصیبت کودکان و اکثريت عظيمى در جهان امروز است. این امر دست فعالین جنبش حقوق کودک، جنبش کمونیسم کارگری و تک تک انسان های آزاده و شریف را می بوسد.*